«یکی از معضلات کارفرمایان و کارخانه‌های کشور، وجود اتحادیه‌های کارگری است. لذا کارگران باید نسبت به خواسته‌های کارآفرینان انعطاف داشته باشند. از سوی دیگر یکی از چالش‌های دیگر قانون کار است که در آن طرف صاحب سرمایه مظلوم واقع شده است... باید به کارگر و کارفرما اجازه داده شود که در دستمزدهای پایین‌تر و با مزایای اجتماعی ناچیزتر برای یکدیگر کار کنند.» حسن روحانی این جملات را سال 90 در کتاب «امنیت ملی و نظام اجتماعی ایران» نوشت. شاید اگر می‌دانست عاقبت این تزهایش می‌شود مشت و لگد کارگران داغ‌دیده اندکی تجدید نظر می‌کرد. او البته سال‌ها وقت داشت تا از اسلافش بیاموزد اما...

 

 

دولت ضد کارگر

سرچشمه مسائل تیم اقتصادی دولت با کارگران برمی‌گردد به 20 سال پیش. زمانی که همین تیم اقتصادی در دولت سازندگی راه اقتصاد بازار آزاد را در پیش گرفت و معتقد بود باید عده‌ای را زیر چرخ توسعه له کنیم. سیاست‌هایی که با روی کار آمدن دولت یازدهم دوباره در دستور کار قرار گرفت. هرچند این بار با رنگ و لعاب زیباتری. به بهانه کاهش تورم، سیاست‌های انقباضی در پیش گرفته شد و رکود بر تمامی بخش صنعت سایه افکند. حالا بعد از 4 سال شنیدن خبر تعطیلی کارخانه‌ها عادت هر روزه مردم شده است. ارج، داروگر، پارس کروم، قند ورامین، کارخانه‌های متعدد کاشی، سرامیک و نساجی.  تعطیلی کارخانه‌ یعنی افزایش نرخ بیکاری. نرخی که آقای روحانی با 10.5 درصد تحویلش گرفت و حالا با 12.4 درصد تحویل می‌دهد.

 

داستان اما به همینجا ختم نمی‌شود. بی‌علاقگی این دولت برای رسیدگی به اقشار ضعیف بیش از آنکه دلیل اقتصادی داشته باشد، سیاسی است. این دولت پایگاه رای خود را طبقه بالا و متوسط جامعه می‌داند؛ به همین خاطر در سیاست‌های اقتصادی‌اش هم اولویت را به رضایت خاطر همین بخش می‌دهد. عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در این خصوص در گفت‌وگویی با هفته نامه مثلث ضمن تأکید بر وجود دو قطبی اقتصادی در کشور و توجه روحانی به سبد رأی خودش، یعنی طبقه متوسط شهری می‌گوید: «طبیعی است که او هم نیرویش را روی تقویت همین طبقه[متوسط] می‌گذارد. ولی خب این سوال پیش می‌آید که فراموشی طبقه پایین ممکن است بحران ایجاد کند. به نظر من به موازات بازسازی طبقه متوسط باید فکری اساسی و جدی هم برای طبقه پایین شود... یعنی اگر آقای روحانی و دولت به این طبقه توجهی نکند ممکن است در آینده با عوارض جدی مواجه شود.»

 

سونامی کارگران

95 سال اعتصابات کارگری بود. از آی.تی شیراز تا سنگ آهن بافق. کارگرهایی که یا بیکار می‌شدند یا ماه‌ها بود که حقوق نگرفته بودند. واکنش دولت اما بی‌اعتنایی محض بود. اعتنا هم اگر می‌شد از جنس کارهای آقای فرماندار بافق بود. شکایت، دادگاه و شلاق.  

 

 

اردیبهشت 96، میتینگ انتخاباتی روحانی در حرم امام بهترین فرصت کارگرها بود تا عقده 4 ساله خود را فریاد بزنند. «عزا عزا است امروز، روز عزا است امروز؛ زندگی کارگر روی هوا است امروز» طنینی که آنقدر اطرافیان آقای رئیس جمهور را عصبانی کرد که همه تعارفات را کنار بگذارند و صراحتاً خطاب به کارگران بگویند: «دهانتان را خورد می‌کنیم.»

 

تا حالا کجا بودید آقای رئیس جمهور؟

کارگر داغ دیده گلستانی که ماه‌ها است حقوقش را نگرفته حضور رئیس جمهور بر سر جنازه همکارانش را چیزی جز یک شوی تبلیغاتی نمی‌داند. با اندوهی که دل هر انسانی را به درد می‌آورد می‌گوید: «آقای روحانی خوش آمدید به این معدن اما این کارها دیگر فایده‌ای ندارد...پارسال آمدیم دادگاه شکایت کنیم همین همکاران شما ما را زدند. پارسال رفتیم جلوی فرمانداری که حقوقمان را بگیریم یعنی توی رئیس جمهور متوجه نشدی؟»

 

روحانی صحبت کوتاهی کرد و رفت. چاره دیگری هم نداشت. کارگران خشمگین و خانواده‌های داغ دیده اما به خودروی رئیس جمهور حمله کردند. ماشین ضد گلوله که با مشت لگد آنها چیزی نشد اما دست و پای خسته کارگران را تیم حفاظتی خوب مورد عنایت قرار دادند. البته حرجی به آنها نیست. انجام وظیفه بود.

 

مردم چه می‌گویند؟

کارگرها که صریح حرفشان را زدند. آنها معتقدند که فرصت آقای رئیس جمهور و کابینه میلیاردی‌اش تمام شده است. مردم اما مثل همیشه نظرات متفاوتی داشتند. برخی این حادثه را زمینه خداحافظی روحانی با مسند ریاست جمهوری دانستند. یکی از کاربران توئیتر با انتشار عکس زخمی یکی از کارگران معترض نوشته است: «تغییر شغل دار و دسته روحانی از دهان خورد کن به پا خورد کن.» یوسف هم توئیت زده است: «روحانی اومد موج سواری کنه، کارگرا سونامی راه انداختن.»

 

واکنش رئیس جمهور و حامیانش به ماجرا اما زاویه دیگری داشت. آنها تلاش کردند صحبت‌های کارگر داغ دیده را نشانه آزادی بیان روحانی اعلام کنند. موضوعی که دستمایه طنز برخی کاربران هم شد. یک کاربر نوشته است: «در 4 سال گدشته، روحانی و وزرایش در هیچ حادثه‌ای حضور نداشتند. شوی انتخاباتی کشاندنش به معدن پورت. حالا از اعتراض کارگرها نمد آزادی بیان می‌بافند.»

 

 

صحبت‌های آقای رئیس جمهور پس از ماجرای معدن هم بی‌واکنش نماند. کاربری با اشاره به دغدغه‌های روحانی در مناظرات نوشت: «روحانی در مناظره سوم: در همین سفر به معدن پورت، کارگران به قدری از پخش نشدن ربنای شجریان ناراحت بودند که علی برکت الله من را بیرون کردند.» دیگری هم نوشته توئیت کرده: «کارگری که گردنش با بی‌تدبیری شما زیر تیغ است. اعتراضش باید تو را دقمرگ کند نه مفتخر»

 

 

روحانی این روزها شاید دیگر معتقد نباشد برای توسعه کشور باید کارگران با دست مزد ناچیز و حقوق اجتماعی کم کار کنند اما آیا دیگری فرصتی هم  برای پشیمانی وجود دارد؟ نتیجه انتخابات مشخص خواهد کرد.